تولید و توسعه در هر کشوری حرف اول را برای حداکثر رشد و پیشرفت اقتصادی میزند. شما بهعنوان مدیر یک کارخانه یا مجموعه تولیدی تلاش میکنید تا بر اساس نیاز و تقاضای بازار، سرمایه و البته برنامهریزی دقیق، آنچه موردنیاز مشتری است را تولید کرده و برای فروش به دستش برسانید.
به همین خاطر هم لازم است که برای دستیابی به سود قابلقبول و افزایش لاینهای تولیدی به خوبی با پتانسیل مجموعه برای تولید آشنا باشید و در صورت لزوم بتوانید جذب سرمایه داشته و مجموعهتان را گسترش دهید. با این مقدمه بیایید درباره طرفیت تولید و شیوههای اندازهگیری این ظرفیت بیشتر صحبت کنیم.
ظرفیت تولید چیست؟
برای ظرفیت تولید هر مدیری بر اساس نوع کسبوکار تعریف خودش را دارد؛ اما اگر بخواهیم یک معنای واحد برای این مفهوم ارائه دهیم، باید بگوییم تعداد محصولات و کالاهایی که در یک بازه زمانی خاص مثلاً یک هفته، یک ماه یا یک سال در یک مجموعه و توسط نیروی کار و تجهیزات آن مجموعه، تولید میشود، ظرفیت تولید است.
این ظرفیت از عواملی مثل تعداد نیروهای متخصص، کارگران، سرمایه در دسترس، تکنولوژی و ماشینآلات تولیدی و موارد مشابه تأثیر گرفته و قابلتغییر هم است. مثلاً یک گروه صنایع غذایی را در نظر بگیرید که n مقدار تولید کنسرو در ماه دارد، با افزایش سرمایه و استفاده از تجهیزات بهروزتر میتوان این تعداد را بیشتر کرد. به همین خاطر هم لازم است که مدیر هر مجموعه به خوبی با طرفیت تولید و پتانسیل مجموعهاش آشنا باشد تا بتواند در صورت لزوم این ظرفیت را افزایش دهد.
برای این مورد مهم بهتر است که مدیران و مدیران ارشد، شناخت دقیقی از وضعیت تقاضای بازار و مشتریانشان داشته باشند تا بتوانند محصولی را تولید کنند که رضایت مشتری را جلب کند. برنامهریزی برای بهبود فرایند تولید، مقایسه دورهای ظرفیت تولید، سنجش نرخ راندمان کار و کارایی فرایند تولید، رسیدن به تعادل بین نرخ بهرهبرداری و هزینه تولید همگی در افزایش ظرفیت تولید و بهبود راندمان کاری یک مجموعه مؤثر است.
چگونه ظرفیت تولید را اندازه گیری کنیم؟
برای اندازهگیری ظرفیت تولید باید بر اساس چند فاکتور عمل کنیم، یعنی اگر شما بهعنوان یک مدیر قصد اندازهگیری ظرفیت تولید را دارید ابتدا باید پیشنیازهایش را بررسی کرده و بر اساس آنها یک مقدار را مشخص کنید.
گام نخست تعیین هدف است، یعنی قرار است بر اساس تکنولوژی، سرمایه و نیروی کاری که دارید چه تعداد کالایی را در هر لاین تولیدی داشته باشید. مثلاً در یک مجموعه صنایع غذایی هر لاین تولیدی یک ظرفیت را دارد و همه خطوط قرار نیست یک حد مشخص تولید محصول داشته باشند، بلکه باید بر اساس تقاضای بازار و اهداف مجموعه عمل کنند.
در گام بعدی باید به ظرفیت ساعتی دستگاههای کارخانه توجه کرده و برایشان ظرفیت تعریف کنید. در واقع باید مشخص کنید که هر کدام از این ماشینها باید چند ساعت در روز روشن باشد و به چند نفر نیروی کار نیاز دارد تا محصول نهایی را تولید کند.
گام سوم هم تعیین ظرفیت تولید هر محصول است. در واقع با محاسبه ظرفیت هرکدام از تجهیزات کارخانه حالا میتوانید میزان تولید هر محصول در طول روز را محاسبه کرده و بدانید که قرار است در پایان 24 ساعت از فعالیت کاری هر دستگاه چه تعدادی از آن محصول داشته باشید. این محاسبه به شما کمک میکند تا در صورت لزوم بتوانید با جذب سرمایه، ماشینآلاتی بیشتری تهیه کنید.
البته در برآورد و محاسبه ظرفیت تولید هم یادتان باشد که به سه مفهوم مهم ظرفیت بهینه، ظرفیت طراحی و ظرفیت مؤثر توجه کنید. بیایید با یک مثال این مورد را سادهتر توضیح دهیم.
ظرفیت بهینه میگوید که اگر همه شرایط و ورودیها در بهترین حالت باشد، یعنی کارخانه در تمام 365 روز سال و در 7 روز هفته فعال و دایر باشد، میزان تولیدش چقدر خواهد بود. این عدد صرفاً مرجعی برای تعیین پتانسیل تولیدی کارخانه است.
ظرفیت طراحی میگوید که بر اساس عواملی مانند فعالیت تمام تجهیزات و استهلاک ماشینآلات، حضور تمام نیروها در شیفتهای 8 ساعته و بیشتر، یک مجوعه میتواند چه میزان تولیدی داشته باشد.
ظرفیت مؤثر هم توانایی واقعی یک مجموعه تولیدی بر اساس تجهیزات و نیروهایش برای تولید نهایی یک محصول است. عدد ظرفیت مؤثر نشان میدهد که در یک بازه زمانی مشخص، کارخانه چه میزان تولیدی در شرایط واقعی دارد
مثال محاسبه ظرفیت تولید برای یک محصول
برای محاسبه ظرفیت تولید یک محصول باید از فرمول زیر استفاده کنید تا برآورد دقیقی از میزان تولید هر محصول توسط مجموعه را داشته باشید:
ساعات تولید یک محصول= تعداد محصولاتی که در یک روز تولید میشوند/ ساعات عملیات
در ضمن برای محاسبه زمان تولید هر محصول هم باید بر اساس فرمول زیر عمل کنید:
ظرفیت تولید= ظرفیت ساعتی ماشین/ زمانهای لازم برای تولید یک محصول
مثلاً اگر کارخانه صنایع غذایی دارید و میخواهید تعداد کنسروهای لوبیا تولیدشده در یک روز را به دست آورید باید به این شکل عمل کنید:
نیروهای کارخانه 8 ساعت در طول روز کار کرده و برای پرکردن هر کنسرو لوبیا هم 12 دستگاه بهصورت مداوم فعال است. پس باید 12 در 8 ضرب شده تا ظرفیت ماشین را به دست آورید: 96= 8 * 12
حالا بر اساس فرمولی که معرفی کردیم، باید ظرفیت تولید کنسرو لوبیا را حساب کنید که میشود: 192= 96 / 5/0
یعنی کارخانه باید روزانه 192 کنسرو لوبیا را تولید و بستهبندی کرده تا به دست واحد توزیع برسد.
مثالی از محاسبه ظرفیت تولید برای چند محصول
بر همین اساس برای محاسبه ظرفیت تولید چند محصول مثلاً در همان مورد کارخانه صنایع غذایی، کنسرو لوبیا و کنسرو عدسی باید ابتدا زمان موردنیاز برای تولید هرکدام از این محصولات را محاسبه کنیم یعنی بدانیم که تولید کنسرو لوبیا چند ساعت زمان و کنسرو عدسی چند ساعت نیاز دارد.
حالا اگر تولید هر کنسرو لوبیا 4 ساعت و هر کنسرو عدسی 3 ساعت زمان لازم داشته باشد و ما بخواهیم به کل زمان موردنیاز برای تولید 50 کنسرو لوبیا و 70 کنسرو عدسی برسیم، باید از فرمول زیر استفاده کنیم:
(50 * 4 ) + (70 * 3) = 480
یعنی 480 ساعت کل فرایند تولید این دو محصول برای 50 عدد و 70 عدد است.
چگونه ظرفیت تولید را افزایش دهیم؟
خب حالا با این توضیحات ببینیم که برای افزایش ظرفیت تولیدی، چه کارهایی را میتوانیم دنبال کنیم. همانطوری که در ابتدای مقاله گفتیم با جذب سرمایه و افزایش تعداد ماشینآلات و تجهیزات شما بهراحتی میتوانید ظرفیت تولید را افزایش دهید ولی نیاز به سرمایهگذار دارید. سرمایهگذار هم برای اعتماد به شما نیازمند یک طرح پیشنهادی یا همان بیزینس پلان است تا ببیند شما بر اساس کدام برنامهریزی کوتاهمدت و بلندمدتی میخواهید میزان تولید را افزایش داده و چه طرحهای تبلیغاتی برای به فروش رساندن دارید. تعداد نیروهای کار، چشمانداز کارخانه در بازه زمانی موردنظر، برنامههای تبلیغاتی و موارد مشابه همگی باید در این طرح پیشنهادی ذکر شود.
علاوه بر جذب سرمایهگذار با تکیه بر موارد زیر هم میتوانید ظرفیت تولید کارخانه را افزایش دهید:
- بهینهسازی متد تولید، حذف ضایعات و استفاده از بهترین اصول تولیدی
- استخدام نیروهای متخصص و تیمسازی دقیق بر اساس برنامهریزی اصولی
- بهبود فرایندهای کسبوکار همراه با برنامهریزی برای کاهش هزینههای حاشیه
- استفاده از نرمافزارهای تولیدی برای کاهش هزینه برخی نیروهای انسانی و فرایند کامپیوتری در بعضی از بخشها
- شناخت دقیق وضعیت تقاضای بازار بر اساس نیاز و خواسته مشتری همراه با تبلیغات و مارکتینگ اصولی
- استفاده از تمام ظرفیتهای برندسازی برای مطرح شدن در بازار و کاهش هزینههای رقابت با برندهای مطرح
- افزایش شیفتهای کارخانه مثلاً دو یا سه شیفت هشتساعته برای استفاده از 24 ساعت شبانهروز
- برونسپاری بخشی از کار جهت کاهش هزینهها ( مثلاً در حوزه مارکتینگ برای کاهش پرداختی در مقایسه با نیروی حضوری تماموقت)
کلام آخر
در این مقاله با ظرفیت تولید، نحوه محاسبه و البته برخی از راهکارهای افزایش این ظرفیت آشنا شدیم. البته ما صرفاً به مباحث تئوری و برخی از فرمولها اشاره کردیم و قاعدتاً در دنیای واقعی با حضور نیروی کار، ماشینآلاتی که استهلاک و تعمیرات دارد، بحث تحریم و ممنوعیت ورود برخی مواد اولیه و… رسیدگی به مسئله تولید و توسعه کارخانهها به مراتب حساستر و دقیقتر است