هزینه تولید چیست؟ انواع مختلف هزینه تولید، مثال‌ها و فرمول‌ها

انواع مختلف هزینه تولید

هزینه‌ تولید بخش مهمی از هزینه‌های جاری کسب‌وکارها است و تأثیر مستقیمی در شکل فعالیتشان دارد، اگر تزریق سرمایه کافی نباشد تولید به مشکل خورده، توزیع به بازار قطع شده و از آن طرف مشتری سراغ مجموعه دیگری می‌رود.

پس یک مدیر مالی و تیم حسابدارانش باید دائماً در محاسبات هزینه‌های تولید و قسمت‌های مختلف تمرکز داشته و با ترسیم نمودارهای مختلف تصویر دقیقی از آنچه در مجموعه می‌گذرد را در اختیار هیئت‌مدیره و سرمایه‌گذاران قرار دهد تا کل کسب‌وکار بتواند به حیاتش ادامه دهد.

در این مقاله تصمیم گرفتیم درباره هزینه‌های تولید و انواع مختلفش صحبت کرده و در انتها پیشنهادهای کاربردی و مهمی برای کاهش این هزینه‌های تولید داشته باشیم.

تولید کوتاه ‌مدت چیست؟

اول با تولید کوتاه‌مدت شروع کنیم که از نظر بسیاری از اقتصاددان‌ها شامل هزینه‌های ثابت عوامل تولید می‌شود. این هزینه ثابت شامل زمین، سرمایه، فناوری و تکنولوژی مورداستفاده و نیروی کار است.

مثلاً اگر شما یک شرکت تولید لوازم آرایشی و بهداشتی داشته باشید، یکی از مواد اولیه موردنیاز برای تولید محصولات، وسایل بسته‌بندی مثل قوطی کرم است. حالا اگر تقاضای بازار افزایش پیدا کند و شما بخواهید به این نیاز پاسخ دهید، باید قوطی‌های بیشتری سفارش داده از آن طرف با جذب نیرو، تولید را به سه شیفت برسانید.

این عوامل یعنی مواد اولیه و پرسنل نهاده‌های متغیر کار هستند، پس بیزینس شما با افزایش تعداد این نهاده‌های متغیر به نهاده‌های ثابت تولید توانسته در یک بازه زمانی مثلاً یک‌ماهه محصول بیشتری در مقایسه با قبل تولید کند. در این میان کل فضای کارخانه یا همان زمین نهاده ثابت است؛ زیرا با افزایش میزان تولید کارخانه بزرگ‌تر نشده، تغییری نداشته یا ماشین‌آلات جدیدی نصب نشده است.

تولید بلند مدت چیست؟

اقتصاددان‌ها تولید بلندمدت را شامل دوره‌ای می‌دانند که تمامی عوامل تولید متغیر باشد. مثلاً در همان مثال بالا زمانی که یک مجموعه متوجه افزایش نیاز بازار شده و می‌خواهد به این نیاز پاسخ دهد، در کنار افزایش تولید یک کرم خاص سراغ جذب سرمایه هم رفته و می‌خواهد سرمایه‌گذار جدیدی داشته باشد یا حتی برای پاسخ به این افزایش تولید، تجهیزات جدیدی خریده  در مجموعه نصب کند.

هزینه تولید چیست؟

هزینه تولید چیست؟

هزینه تولید شامل تمام هزینه‌هایی می‌شود که یک کسب‌وکار برای تولید محصول موردنظرش پرداخت می‌کند. این هزینه در همان مثال بالا شامل تهیه مواد اولیه برای تولید کرم آرایشی، حقوق پرسنل از کارکنان لابراتوار گرفته تا کارگران کارخانه، هزینه خرید، تعمیر و البته نگهداری از تجهیزات کارخانه، هزینه حمل‌ونقل و توزیع محصول داخل بازار، هزینه تبلیغات و مارکتینگ برای معرفی محصول جدید و موارد مشابه می‌شود. علاوه بر این هزینه‌های دیگری مانند هزینه مالیات بر درآمد، هزینه بسته‌بندی، اینفلوئنسر مارکتینگ و… هم به این هزینه‌های تولید اضافه می‌شود.

هزینه تولید به‌صورت هزینه تولید هر واحد محصول برآورد و محاسبه شده و شامل مبلغی می‌شود که در نهایت برای تولید یک محصول پرداخت شده است. با محاسبه هزینه تولید هر کالا و تقسیم آن بر تعداد کل واحدهای تولید شده، می‌توانید به یک تخمین کلی رسیده و مبلغ نهایی کالا را برای فروش در بازار برآورد کنید.

محاسبه این هزینه برای سودآوری مجموعه، تولید کالاهای بعدی، امکان گسترش تبلیغات و جلوگیری از زیان یا ورشکستگی در بلندمدت ضروری است. به همین خاطر هم محاسبه هزینه تولید را باید بسیار مهم و یکی از عوامل اصلی در ارزیابی موفقیت یا شکست یک کسب‌وکار دانست. با این توضیحات بهتر است که یک آشنایی کوتاه هم با دو هزینه تولید مستقیم و غیرمستقیم داشته باشید.

هزینه تولید مستقیم در واقع همان هزینه‌ای است که برای تولید یک محصول یا خدمت خاص استفاده شده و معمولاً هم متغیر است؛ یعنی نوسان دارد. شما در مهر ممکن است برای بسته‌بندی محصولات n تومان بپردازید و لی در آبان با افزایش قیمت مواجه شده و برای پکیجینگ محصولاتتان x تومان بپردازید. بر همین اساس هزینه‌های اصلی تولید مستقیم را موارد زیر معرفی کردیم:

  • مواد اولیه تولید یک محصول
  • لوازم تولیدی
  • حقوق و دستمزد پرسنل
  • کمیسیون

 هزینه تولید غیرمستقیم به کلیه هزینه‌های همراه با روند تولید گفته می‌شود که مستقیماً در فرایند تولید دخالتی نداشته اما بخشی از هزینه‌های سربار است که مسیر تولید نهایی یک محصول را ساده می‎کند. این هزینه‌های غیرمستقیم را می‌توان مدیریت کرد تا به نوعی باعث صرفه‌جویی شود و مبلغ زیادی را به کسب‌وکار تحمیل نکند. مهم‌ترین هزینه‌های غیرمستقیم تولید را می‌توانیم موارد زیر معرفی کنیم:

  • هزینه انرژی یعنی پول آب و برق
  • هزینه لوازم اداری و مورداستفاده کارکنان
  • حقوق و دستمزد ناظران و پشتیبان‌ها
  • هزینه اجاره فضای کار (فضای کار اشتراکی از اجاره دفتر ارزان‌تر است)
  • هزینه‌های مربوط به نگه‌داری یا احیاناً تعمیرات

انواع هزینه تولید

علاوه بر هزینه‌های مستقیم و غیرمستقیم تولید، 5 هزینه دیگر هم در روند تولید به یک کسب‌وکار تحمیل می‎‌شود:

  • هزینه ثابت تولید
  • هزینه متغیر تولید
  • هزینه کل تولید
  • هزینه متوسط تولید
  • هزینه نهایی تولید

که در ادامه همراه با توضیح و مثال به هر کدام از این موارد می‌پردازیم.

هزینه‌ ثابت تولید

هزینه ثابت تولید همان‌طوری که از اسمش پیداست، با هرگونه تغییری در فرایند تولید، تغییر نمی‌کند؛ یعنی فرقی ندارد که شما تولید یک محصول را کاهش یا افزایش دهید یا حتی به صفر برسانید، در هر صورت این هزینه‌های ثابت بدون تغییر باقی می‌ماند. حالا هرچقدر این هزینه‌های ثابت در یک مجموعه بیشتر باشد، بازده تولید هم بیشتر است تا کسب‌وکار به تعادل برسد.

هزینه‌های ثابت معمولاً شامل اجاره فضا، بهره وام‌هایی که برای راه‌اندازی کار گرفتید، هزینه نگهداری از تجهیزات و نرخ‌های تجاری می‌شود. تا پیش از این معمولاً هزینه تعمیرات و تبلیغ را هم ثابت می‌دانستند؛ اما در حال حاضر نرخ هر دو به شدت نوسان دارد و از این ماه تا ماه بعدی افزایش ناخوشایندی دارد.

منحنی میانگین هزینه ثابت تولید، همراه با شیب منفی است؛ یعنی رابطه بین میانگین هزینه ثابت یک کسب‌وکار را با خروجی محصول نشان می‌دهد؛ در حالی که مثلاً سرمایه جذب شده برای تولید ثابت و بدون تغییر مانده است.

هزینه‌  متغیر تولید

هزینه متغیر شامل هر هزینۀ متغیر در فرایند تولید می‌شود. منحنی میانگین هزینه متغیر U شکل است و رابطه بین میانگین هزینه متغیر شرکت را در بازده تولیدی معین نشان می‌دهد.

هزینه‌های متغیر شامل همه موارد مرتبط با تولید و فروش می‎شود. مثلاً اگر تصمیم به افزایش تولید یک محصول خاص در بازه زمانی یک‌ماهه بگیرید، قاعدتاً هزینه‌های متغیر بیشتر شده و برای پکیجینگ محصول یا هزینه حمل‌ونقلش باید مبلغ بیشتری پرداخت کنید. مهم‌ترین هزینه‌های متغیر شامل موارد زیر می‌شود:

  • دستمزد نهایی
  • مواد خام و اولیه برای تولید
  • هزینه‌های انرژی یعنی آب و برق و…
  • هزینه‌های بسته‌بندی و پکیجینگ محصول

هزینه‌ کل تولید

هزینه کل در واقع تمام هزینه‌های ثابت و متغیر در روند تولید یک محصول است و با فرمول زیر حساب می‌شود:

هزینه کل (TC) = هزینه‌های ثابت (FC) + هزینه‌های متغیر (VC)

قاعدتاً در صورتی که تصمیم به افزایش تولید محصولات داشته باشید و یا وارد کمپین‌های تبلیغاتی برای افزایش فروش شوید، این هزینه کل هم بیشتر می‌شود. منحنی هزینه کل هم معمولاً U شکل است تا نشان‌دهندۀ سطح معینی از تولید با فرض ثابت ماندن هزینه فناوری و نیروی کار باشد.

علاوه بر این معمولاً با شروع افزایش تولید، میانگین هزینه تولید کاهش پیدا کرده تا به کمترین میزان رسیده و دوباره افزایش داشته باشد؛ درحالی‌که در مقادیر تولید ناچیز، این هزینه زیاد است. به همین خاطر هم نمودار U شکل است؛ زیرا در سطوح پایین تولید میانگین هزینه ثابت و متغیر نزولی است تا دوباره به افزایش تولید برسد.

این حالت نزولی بر اساس قانون بازده نزولی (law of diminishing marginal returns) است که نشان می‌دهد افزایش مداوم یک واحد از نهاده متغیر باعث افزایش در مقدار تولید کل در مرحله اول شده تا در نهایت به مقدار کمتری برسد.

هزینه‌ متوسط تولید

هزینه متوسط در واقع همان میانگین هزینه تولید است که با تقسیم هزینه کل در مقدار خروجی یعنی مقدار تولیدی محاسبه می‌شود.

معمولاً وقتی هزینه‌های تولید رو به کاهش باشد، تعداد محصولات تولیدشده افزایش دارد و برای افزایش میزان تولید کسب‌وکارها حاضر به پرداخت “هزینه متوسط” بالایی هستند. در علم اقتصاد هم منحنی هزینه متوسط البته در کوتاه‌مدت U شکل است با این توصیف که در ابتدا هزینه هر واحد تولیدی کم شده در حالی که میزان تولیدش افزایش داشته است.

حالا اگر  میزان تولید یک شرکت ناچیز و کم باشد، میانگین هزینه توسط بالا است؛ زیرا هزینه ثابت و متغیر بالا هستند و با رسیدن به میزان تولید تقریباً متوسط، شرکت تجربه کاهش میانگین هزینه ثابت و متغیر را خواهد داشت.

هزینه‌ نهایی تولید

آخرین هزینه تولید، هزینه نهایی است که شامل هرگونه تغییری در هزینه کل تولید می‌شود. برای محاسبه هزینه نهایی باید تغییرات هزینه‌های تولید را محاسبه و در میزان تغییر مقادیر تولیدی، تقسیم کرد.

هزینه نهایی با هدف تعیین سود ناشی از مقیاس و برای بهبود و افزایش فرایند تولید، محاسبه می‌شود. مثلاً اگر هزینه نهایی برای تولید یک کالا یا خدمت کمتر از قیمتش باشد، امکان سودآوری بیشتر است و در غیر این صورت همراه با ضرر و زیاد است. این هزینه نهایی هم با فرمول تقسیم تغییرات هزینه کل به تغییرات مقادیر تولیدی محاسبه می‌شود.

منحنی هزینه نهایی هم نشان‌دهندۀ رابطه بین هزینه نهایی و مقادیر خروجی است که باز هم U شکل است؛ یعنی هزینه نهایی با کاهش سطح خروجی شروع به نزول کرده و از آن طرف با افزایش مقادیر خروجی، سیر رو به بالا و افزایشی دارد.

به این ترتیب با افزایش میزان تولید، هزینه نهایی کم شده و به کمترین حد رسیده و دوباره شروع به افزایش دارد. با این تعریف‌ها بهتر است که درباره عوامل مؤثر بر هزینه تولید هم صحبت کنیم.

عوامل مؤثر بر هزینه تولید

عوامل مؤثر بر هزینه تولید

عواملی بسیاری هستند که بر هزینۀ تولید تأثیر گذاشته و تعدادی از آن‌ها ناملموس، غیرقابل‌اندازه‌گیری و حتی غیرقابل‌کنترل هستند. با این حال 6 مورد زیر را علم اقتصاد از مهم‌ترین عوامل مؤثر بر هزینه تولید می‌داند.

  • میزان تقاضا
  • تکنولوژی و فناوری
  • نرخ ارز
  • نرخ بهره
  • مالیات
  • هزینه مواد اولیه

اولین مورد یعنی تقاضا شامل نیاز بازار به محصول موردنظر می‌شود. مثلاً یک کسب‌وکار در بازه زمانی خاصی ممکن است نیاز به جذب نیروی جدید و خرید مواد اولیه انبوه داشته و گاه بخواهد امکانات تولیدش را افزایش دهد. در بهترین حالت این مجموعه می‌تواند با سود حاصل از مشتریان جدید، هزینه‌های اضافی ناشی از تولید بیشتر را نیز جبران کند.

هزینه بعدی مرتبط با فناوری و تکنولوژی است. با پیشرفت تکنولوژی، شکل سنتی کسب‌وکارها با نیروی انسانی فراوان جایش را به تولید خودکار و اتوماتیک با نیروی انسانی انگشت‌شمار داد و به همین ترتیب میزان دستمزد پرداختی نیروی انسانی هم کمتر شد. از طرف دیگر با استفاده از ربات و  دستگاه به جای انسان روند تولید هم سرعت پیدا کرده، تعداد کالاهای تولیدی بیشتر و البته هزینه‌های تولید در یک بازه زمانی کوتاه کمتر شده است.

نرخ ارز عامل مؤثر بعدی البته برای کسب‌وکارهایی است که فرایند تولیدشان همراه با واردات مواد اولیه است، در این شرایط نرخ ارز روی هزینه‌های تولید تأثیر داشته و می‌تواند باعث ثابت ماندن یا افزایش هزینه‌ها شود.

نرخ بهره از هزینه‌های غیرمستقیم تولید است. اگر یک شرکت برای پرداخت هزینه‌های تولید از بانک‌ها و مؤسسات مالی وام گرفته باشد، این نرخ بازپرداخت وام و بهره‌اش در هزینه‌های تولید محاسبه می‌شود؛ زیرا از جیب مجموعه پرداخت می‎شود، پس یک مدیر مالی هنگام محاسبه هزینه تولید در گزارش‌های مالی باید نرخ وام و بهره‌اش را هم در نظر بگیرد.

مورد بعدی و بسیار مهم مسئله مالیات است که آن هم در هزینه‌های غیرمستقیم تولید قرار گرفته و به نوعی هزینه سربار شرکت است و سالانه افزایش دارد. این هزینه در کنار حقوق و دستمزد نیروی انسانی از جمله هزینه‌های مؤثر در تولید است.

آخرین و البته مهم‌ترین مورد، هزینه مواد اولیه است که بدون آن‌ها اصلاً تولیدی در کار نخواهد بود. هزینه مواد اولیه بر اساس شرایط اقتصادی و میزان تورم مشخص می‌شود. اگر هم این مواد اولیه وارداتی باشد باید هزینه گمرک و حمل‌ونقل بین‌المللی را هم به آن اضافه کرد که اگر افزایش داشته باشد، مستقیماً باعث سیر صعودی هزینه تولید می‌شود و البته در قیمت نهایی محصول هم تأثیر مستقیم دارد.

چگونه هزینه‌‌های تولید خود را کاهش دهیم؟

با این توضیحات شاید یک سؤال در ذهن شما شکل گرفته باشد، چگونه هزینه‌های تولید را کاهش دهیم؟

برای کاهش هزینه‌های تولید راه‌حل‌های مختلفی وجود دارد که معمولاً شامل کاهش هزینه‌های مستقیم و غیرمستقیم تولید می‌شود. مثلاً شما برای تهیه مواد اولیه می‌توانید به جای مواد وارداتی از مواد داخلی باکیفیت‌تر و کم‌هزینه‌تر استفاده کرده و یا سراغ تأمین‌کنندگانی بروید که قیمت پایین‌تری دارند. حالا اگر کل هزینه را هم به‌صورت نقدی و درجا پرداخت کنید، احتمال تخفیف هم وجود دارد که گاه بسیار قابل‌توجه است.

افزایش بهره‌وری و راندمان نیروی انسانی از دیگر عوامل مؤثر در کاهش هزینه‌های تولید است که می‌تواند همراه با سودآوری خوبی هم باشد. در این مسیر با آموزش کارکنان می‌توانید دانش تیم را به‌روزرسانی کرده و با افزایش حقوق باعث بالارفتن انگیزه کار کردنشان بشوید. البته استخدام نیروی متخصص در جای درست خودش هم به این افزایش راندمان کاری کمک خوبی خواهد کرد.

مسئله بعدی استفاده از نرم‌افزارهای ERP است. ماژول‌های SAP گزینه‌ای مناسب برای مدیریت هزینه‌ تولید مجموعه‌های تولیدی هستند.

مقالات مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا